فقط برای او
نمیدانم از کجا شروع کنم ....
از خوبیت از امیدت از حرفهای پراز ماهت یا از چشمهات که منو کشته حتی از عصبانیتت چون اونم برام غنیمته ......
کاش بدونی چقد دوستت دارم کاش بدونی که ارزشت بیشتر از این حرفهاست .....
چه خوبه بودنت .....چه خوبه احساست ....وحتی لمس کردنت .....چه خوبه بوسیدنت
انقدر دوس دارم به اون شونه هات سرمو بزارم ...حرفهای دلم بهت بگم ...باهات بخندم ...باهات گریه کنم ....
وهر لحظه به چشمهای پر مهرت نگاه کنم چون اون چشمها منو به زندگی بیشتر وابسته میکنه هرموقع صدای قشنگت میشنوم ....دلم میلرزه ...یه جوری اروم میشم ..از خودم از بودنم جدا میشم و خودم را به تو میسپارم ...
عشقت و بودنت تو دلم حک شده و محاله که پاک بشه یعنی خودم نمیزارم که پاک بشه .....اونقدر از ته دلم عشقتو نفس میکشم تا بیشتر به بودنت معتاد بشم ....♥♡♥
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی