سردی روزگار
اونقدر حس داشته باشی و یهو انگار سطل اب جوش ریختن رو سرت ، تمام احساست میمره و فقط دلت میخواد تنها باشی تا داد بزنی اخه چرا بازیچه دست خدا شدی ، گله کنی بگی خدایا این بود لیاقت من ،نفست سنگین شه و هر لحظه رو با خفگی پیش ببری ...
خیلی بده حالم اینقدر تو این پنج روز تاخیر خوشحال بودم حالا با جواب ازمایش منفی دارم خفه میشم ...
دیگه کم اوردم ...
هر روزم داره با درد نداشتن میره جلو ...
نمیدونم اصلا حوصله سال جدید رو دارم یا نه ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی