حال خوب این دوران
سلام سلام صد تا سلام
یهویی گذرم افتاد اینجا اینقدر این روزا سرم شلوغه با پسرک شیرین تر از عسلم ک نگو ...
اینجاست ک میگن بچه داری وقت برای آدم نمیزاره همینه ...
الان ک مینویسم پسر مامان ک اسمش ( فرحان )شادی آور خونمون شده خوابیده و توی پانزده ماهگی اش هست ک واقعا اون جاهای خالی ک همیشه ازش حرف میزدم رو خدا رو شکر پر کرده حسابی شلوغ کار و پر تحرکه ...
از مادری و حس و حالش بخوام بگم براتون اینقدر تو این دوسال از روزی ک فهمیدم باردارم تا ب امروز غرق احساس بودم کم گفتم حس شادی و نگرانی همزمان هر لحظه باهام بوده حس اینکه شاید مادرانگی هایم کم بوده در حد این فرشته کوچولوم نیست گهگاهی افسرده ام میکنه ولی زود خودمو جمع و جور میکنم سرگرم کاری برای فردای بهتر پسرکم میشم ...
امیدوارم حال همه خوب باشه و من پسر جانمان هم ب همراه بابای عزیزش هم همیشه خوب باشیم و در کنار هم هر روزمان شیرین تر از دیروزمان باشه