تمام شد
این دوره هم نشد ای خدا من چقدر بدبختم از ساعت 6 صبح که دیدم پری اومده تا 10 و نیم 11 گریه کردم دیگه اشکام تموم شد خیر سرمون امروز سالگرد عروسیمون بود میخواستم بهش بهترین هدیه رو بدم که باز خدا زد تو ذوقم حال و روزمو خراب کرد ...
خـــــــــــــــــدای من بازم شکرت بهت ایمان دارم و میدونم حکمتی تو کار هست که نمیخوای بشه ،آخه من آدمی زاد چه کنم که کم طاقتم ...
چشم ازم بر ندار خدایا مرا دریاب ...
به اون همسری عزیزم فکر کن خدا جونم گناه داره وقتی صبح از در میرفت بیرون نگاه غمگینش دلم و لرزوند خدایا دل همسرم شاد کن بزار لباش بخنده ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی