خاله فدا
سلام از دیروز بگم که پسر خواهرم که خیلی میدوسمش چون هفت سال اختلاف سنی مونه و از خواهر و برادر هم بهم نزدیک تریم ، خورده بود زمین و استخون مچش جابه جا شد و روانه اتاق عمل شد و با دو تکه اهن بهم وصلش کردن خیلی نگرانشم دیروز از ظهر کنار خواهری و پسری بودم تا شب که بیمارستان نذاشتن پیشش بمونیم الهی بگردم بچم خیلی درد کشید براش دعا کنید زود خوب شه امسال پیش میخونه و کلی از کلاساش عقب میمونه ، اونجا خیلی خودداری کردم تا اشکام در نیاد همش چرت و پرت میگتم تا بخنده دردش یادش بره ولی وقتی اومدم خونه اشک ریختم خیلی ... ولی در کل از خدا ممنونم که اتفاق بدتری نیافتاده خدایا مواظب همشون باش یکایکشون عزیزن و یاورشون باش ...
خدایــــــــــــا شکــــــــــــــــــــــــــرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی