پیوند من و باباییپیوند من و بابایی، تا این لحظه: 16 سال و 6 روز سن داره
وروجک نیامده من وروجک نیامده من ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

من و وروجکم

دعوا

سلام گلم امروز من و باباییت با هم دعوا کردیم الان هم قهریم ، حالا بگو سر چی ، مثل همیشه سر یه موضوع کوچیک ، من با دوستام قرار گذاشتم که چهار شنبه ای بریم امام زاده صالح و حالا بابایی میگه که نرم و منم نمیخوام جلو دوستام کم بیارم و بگم شوشوم نذاشته که برم آخه قبلش کلی قمپز در کردم که من هر جایی برم بهم کاری نداره و میذاره که برم، حالا منم لج کردم و گفتم که میرم و با هم قهریدیم ...  باباییت اون طرف اتاق رو مبل دراز کشیده داره تی وی میبینه یه کانال مسخره  و منم اینور دارم با کامی کار میکنم ، و مثلا نسبت به هم بی تفاوتی ولی من گاهی نگاش میکنم و بابایی هم همین طور ... حوصلم سر فته کاشکی بودی عزیزکم الان دوتایی باهم با بابا...
12 تير 1391

همین جوری

سلام عزیزکم عشقم  امیدم کی میخوای بیای چرا نمیای  دوستدارم و میخوام زود تر ببینمت ، امروز خونه مامانیت بودم گلم  محمد طاها ماشالله بزرگ شده و حسابی شیرین و جای شما خالی و خیلی هم خالی اینقدر نبودنت  رو همش حس میکنم و بغض هر از چندگاهی راه گلومو میبنده ولی خودمو خوشحال و بی خیال نشون میدم تا مامانی گلت و خاله های نازنینت متوجه نشن خیلی دلم گرفتست ، عزیزکم  از خدا بخواه که زود بیای پیشم به خدا قول میدم همه جور مراقبت باشم مثل همون هایی که الان مراقبتن ريال قول میدم قول ... عمه کوچیکت این دفعه میگفت چرا شما نی نی نمیارید و من اصلا نمیدونستم که چی جوابشو بدم ، میخواستم بگم اخه خدا انگار نمیخواد که ما نی نی مون بیاد ...
10 تير 1391

دوشت ندارم

سلام عزیزم  خوبی گلکم خیلی ، دلم میخواست همین الان الان با هم بودیم و با هم بازی میکردیم  ولی انگار شما دوست نداری بیای پیش مامان ، باشه یادم میمونه که حرفمو گوش نمیکنی زود نمیای پیشم اصلنش باهات قهرم ...   ...
28 خرداد 1391

روزت مبـــــــــــــــــــارک

پدرم ،عزیزم روزت مبارک با این که پیشمون نیستی و اون بالایی بدون که خیلی دوست دارم و همیشه به یادتم ،پدرم  اشکام جاری میشه هر وقت نبودنت و حس کنم  ... احساس تنهایی میکنم ولی همسرم مثل یه تکیه گاه مطمئن همیشه پشتم و تمام سعی شو میکنه که من جای خالی  شما رو  تو زندگیم حس نکنم ...  و من خوشحالم که همسری به خوبی اون دارم  وهمیشه دوستش میدارم ./ و انشالله تا سال دیگه  نی نی جون ما هم بیاد پیشمون و روز پدر رو به باباییش تبریک بگه    روزتون مبارک  ...
15 خرداد 1391

درگیری جدید مامان

سلام عزیزم  خوبی فدات شم میخوام از هفته گذشته برات بگم گلم مامانی رفتم کلاس رانندگی ، وای خیلی بده هر دفعه که کلاس میرم  و پشت فرمون میشنم به خودم بد و بیراه میگم که چه غلطی کردم اسمم و نوشتم کلاس ، استرس اینا ندارم ولی اصلا رانندگی و دوست ندارم همش تقصیر خاله هات و باباییت شد که رفتم برای رانندگی ، خلاصه که خیلی بده .... مامانیتم گیر یه مربی پیر بی اعصاب افتاده  کاش زودتر گواهی نامه رو بگیرم راحت شم       و این که با همه این دردسرهام بازم منتظرتم و دوست دارم   ...
13 خرداد 1391

شب آرزو ها

وای داشت یادم میرفت امروز  یا بهتر بگم امشب شب ارزوهاست ، چند سال پیش تو همین  شب ارزو مو گرفتم از خدا و امشب هم آرزو دارم تا سال دیگه خدا به همه مامان هایی که نی نی ندارن نی نی بده و دلاشونو شاد کنه الهی آمـــــــــــــــــــین یا رب العالمین و من  هم تا سال دیگه به همین موقع  نی نی جونم یا تو دامنم باشه یا تو دلم باشه انشالله    اعمال شب آرزو ها در ادامه مطلب       "رجب"، ماه خداست؛ ماه پر بركتی است كه اعمال بسیاری برای آن ذكر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد،...
4 خرداد 1391

ورجک من

عکس تلفیقی شما  از من و بابایی شما   اگه شما دختر باشی عسیسم؟؟؟         واگه پسر باشی عسیسم  ؟؟؟؟؟   ...
4 خرداد 1391

سرگرمی

     سلام عزیزم خوبی یه چند وقتی که سر نزدم ببخشید مامانی ، مامانی خودشو سرگرم بافتن یه پتو برای شما کرده که وقتی تو آینده اومدی سردت نشه ، الان برای این کار خیلی زوده ولی چی کار کنم با این کار خودم مو بهت نزدیک تر میبینم. . . . وقتی تموم شد عکسشو میذارم  ... مامان این ماه منتظرته زود بیا پیش مامانیت عزیزم. . . . ...
4 خرداد 1391

سلام

  سلام  عشق مامان ، بالاخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــره مامانت رفت دکتر ...   امروز با مامانی رفتم دکتر ،آزمایش و سونوگرافی دادم ، بعدش نشون خانم دکتر دادم بعدشم ایشون بهم قرص آمپول داد ... خدا رو شکر که مشکل جدی نداشتم منم رفتم آمپول شو زدم یکمی دردم اومد ... خانم دکتر گفتش که یه ماه دیگه شما میای تو دلم ان شالله ...   ان شـــــــــــــــــــــــــــالله که صحیح و سالم باشی گلم فعلا بای ا لانا دیگه باباجونت میاد برم براش شام و آماده کنم..   دوست دارم ، میبوسمت ..   راستی هر کسی وبلاگم و میخونه برام دعا کنه که راحت باردارشم ، ممنونم...
4 خرداد 1391