پیوند من و باباییپیوند من و بابایی، تا این لحظه: 16 سال و 5 روز سن داره
وروجک نیامده من وروجک نیامده من ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

من و وروجکم

صدامو میشنوی ؟؟؟؟؟؟؟؟

وای چرا دلم اروم  نمیشه  حالم خوب نمیشه   دارم خفه میشم  دلم گرفتست  دنبال روزنه امیدم  تا نور ببینم خدا داره از همه طرف تحت فشارم میذاره  آی خدای من اخه چرا ، چرا  کارای خونمونم جور نشد  نی نی  هم که جور نمیشه  خستم  اینقدر که هوار کشیدم  و گریه کردم خستم  دیگه امیدم از دست میدم دارم مطمئن میشم که خدا نه صدامو میشنوه و  نه منو میبینه    داره از هر طرف یه موج منفی میاد  ،  آخ  خدای من آخـــــــــــه چرا  .... بازم من از داشته هایم که به من عنایت کردی  ممنونم و شاکر خدایا هزاران باااااااااااااااااااااااااااااااااارررر شکـــــــــ...
7 آذر 1391

وای که هنوزم دلم گرفتس

اه خدای من کجایی یه گوشه نگاهی هم به ما کن ....   وای امام حسینم  دلم برای  اون روزایی که داشتی ، آتیش میگیره  چی کشیدی اخه چقدر درد کشیدی وای  دلم گرفتست..... ...
2 آذر 1391

یا حسیــــــــــــــــــــــــــن (ع)

یا امامم کمکم کن و دستم رو تو این ماه عزیز بگیر  ،  امامم برو پیش خدا و ازش برایم فرزندی سالم و صالح  بخواه که  شما بزرگوارم پرورشش دهم  ....   خدایا بزرگ در رحمتت را بروی ما هم باز کن الهی  آمین     ...
28 آبان 1391

نشد که بشه

اینبار هم نشد امروز صبح رفتم جواب ازمایشم و گرفتم و بازم منفی شد ، اه خدای من اخه چرا بنده تو دوست داری اذیت کنی  چرا اخه؟؟؟   خیلی امید داشتم که مثبت بشه ولی نشد الانم از وقتی جوابو گرفتم ناراحت و غمگینم خیلی غمگینم.....
21 آبان 1391

بی خبری یا خوش خبری

سلام وروجکم عیدت مبارک ؛ صبح خواستم ازت خبر بگیرم که اومدی تو دل مامانت یا نه که بی بی چکم یه خط خیلی خـــــــــــــیلی  خـــــــــــــــــــــــیلی کمرنگ افتاد حالا نمیدونم  چه اتفاقی افتاد ، دعا میکنم که تو دل مامانیت باشی گلم    وای خدای تو این روز عزیز من و دیدی و عیدیمو دادی ان شالله که داده باشی از تمام وجودم میخوام که داده باشی  ...   خیلی این چند وقت ناراحت بودم خدایا شادی  و تو زندگی ما بیار  و برای هم مسلمانای جهان دعا میکنم که  همه شاد و خوشحال در کنار هم زندگی کنند  ان شالله      خدا یا  الان تو دلم نی نی  داشته باشم الــــــــــــــــ...
13 آبان 1391

محتاج دعا

سلام میدونم که وبلاگم زیاد طرفدار نداره ولی خواهش میکنم که هر گذری یه ما کرد من و خیلی دعا کنه از ته قلبش  خیلی خستم نیاز به دعاتون دارم ... برام دعا کنید که نی نی  من این دوره درمانم بیاد پیشم ....   منم برای شما دعا میکنم که الهی هر چی از خدا میخوایید بهتون بده ....
1 آبان 1391

دوباره انتظار

سلام عسلم مامان دوباره رفته دکتر و دوباره من و باباییت منتظرتیم خیلیم زیاد اونقدر که همش داریم حرف شما رو میزنیم از خدا میخوام که این دوره بابایی  رو خوشحال کنم و بگم که اومدی  ، دعا میکنم امیدامون نا امید نشه و تا 9 ماه اینده شمارو به آغوش بکشم و  نوازشت کنم ، خیلی منتظرتم لطفا بیا...   چیزایی که دکی گفت و نمیگم چون ناامید کننده و فقط  فکر مثبت میکنم خدا کمکم کن تنهام نزار و دستم و بگیر و در رحمتتو برو من و شو شو جونم باز کن تا عمیق ترین لبخندها رو لبامون باشه ...   خدا جونم ا همه چیزایی که بهمون دادی مخصوصا از عشقی که بین من و شوشو جونم قرار دادی ممنونم خدایا شکرت... ...
28 مهر 1391