پیوند من و باباییپیوند من و بابایی، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
وروجک نیامده من وروجک نیامده من ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

من و وروجکم

خواب

وای سلام عزیزم دیشب خوابتو دیدم ، دیدم که پسری شما  ومن شما رو شیر میدادم وای خیلی خوب و شما می می میخوردی من حس مادر شدن و تجربه کردم وای که دلم نمیخواست که بیدار شم  مثل همین عکس نگاهم میکردی میخوردی ،دعا میکنم که هر چه زود تر به واقعیت بپیونده خوابم الهی آمین ...
18 مهر 1391

این روزا

وای این روزا خیلی سخت میگذره  و من هی بیشتر شما رو میخوام ولی انگار خدا نمیخواد صدامو بشنوه  خیلی دلم گرفتس خوب قند عسلم بیا پیشم  دلم برات تنگ گلم،  خدای من خدای بزرک تو رو عزیزانت قسم حاجتم و بده و اینقدر اذیتم نکن ،  اگه خدام نبودی  و احساست نمیکردم شک میکردم که بنده هاتو برای عذاب دادن آفریدی خدای من خستم دیگه طاغت ندارم  بهم یه بچه صحیح و سالم بده  تا با دیدنش همیشه و هر وقت و زمان به یادت باشه ، مثل الان که همش صدات میکنم ولی محلم نمیدی نکنه که باهام قهری ، خدا منو ببخش از سر تقصیراتم بگذر منو ببخش    اه خدای من... ...
10 مهر 1391

اخبار جدید

سلام گلم  خبر جدید این که کامی مامان بالاخره درست شد و من تو نستم  بیام  و کلی خوشحالم چون مامان خونت به کامیش وصله و نمیوتنم بدون کامپیوتر زندگی کنم  خبر بعدی اینکه اون هفته عروسی بودیم خیلی خوش گذشت و جای شما هم خیلی خالی بود و اینکه هر کی از اقوام منو میدید میگفتن که چرا نی نی نمیاری که اینجاش ناراحت کننده بود و من غصه میخوردم   وخبر جدید دندون محمد طاهاس که در اومده قربوبنش بشم من   واین که در اخر شما هنوز دل نکندی از پیش دوستات  و نیومدی تو دل مامانی   واینکه باباییت خیلی منتظرته  گناه داره اذیتش نکن زود تر بیا   دوست دارم جیگر طلا ...
19 شهريور 1391

اخرین روز

سلام گلم  امروز اخرین روز ماه مبارک و منم روزم خدا یا ازم قبول کن و تنی سالم بهم بده تا بتونم همیشه در راه تو باشم خدا جونم...   خیلی منتظرتم عزیزم اینقدر که همش فکر میکنم که چند قدم باهم بیشتر فاصله نداریم ان شالله که توهم نزدیکم باشی ،دعا می کنم این سری بیای پیشم و من و باباییت و خوشحال کنی ...   خدایا من ازت یه نی نی صحیح و سالم میخوام تو به این روزای قشنگ  بهم بده خیلی خستم دلم گرفتست خدایا کمکم کن خدا یا  تنهام نذار پیشم باش همیشه ، خدایا دستم به سوی تو بالاست دستمو  بگیر و ول نکن همیشه با من باش  خدایا دوست دارم و تمام سعی ام  بر این که لحظه ای ازت غافل نشم ولی اگه دیدی که حواسم پرت ...
28 مرداد 1391

ماه رمضون و یک ساله شدن انتظار

سلام به همه اونایی که تو این ماه عزیز روزن و در حال عبادتن ، عزیزم با رسیدن ماه مبارک یاد پارسال افتادم که با چه ذوقی از اول ماه شروع برای بارداری کردیم  ولی تا الان هیچ خبری نشده دلم گرفتست ، خیلی دلم میخواست که الان پیشمون بودی .... دعا میکنم تا سال دیگه به این موقع تو بقلم باشی و من و بابایی و خوشحال کنی  ان شالله تا سال اینده منم  مامان شده باشم  الــــــــــــــــــــهی آمیـــــــــــــــن ...
9 مرداد 1391

گردش

سلام عزیزم  دیروز با مامانی ،خاله جونی هات  و دایی زندایی و کلا همه روفتیم اوشون فشم خیلی خوب بود و خوش گذشت جای شما خیلی خالی بود ، خیلی دلم میخوست شما هم با ما میبودی از اون هوای خنک لذت میبردی ولی نبودی ، دل مامانت بازم برات گرفت ان شالله سال دیگه حتما هستی با هم میریم گردش .... خیلی دوست دارم همچنان منو بابایی منتظرتیم زود بیا پیشمون
24 تير 1391

نامه به وروجک

از طرف مادر، پدر بعد از این  کودکم ، دلبندم  سلام سلام عزیزم امیدوارم که حالت خوب باشه مامان جان،عزیزکم بیا پیشمون , من و بابایی داریم انتظار میکشیم که بیایی و خونمون و گرم کنی و از وجود خودت مارو لبریز از احساسات و عشق به زندگی، الان که نیستی خونه خیلی خالی و نبودنت خیلی حس میشه پس بیا مامان جان الهی قربونت بشم ، زیاد مامان بابا رو منتظر نذار ... برو به خدا بگو که تو رو تو دل مامانیت بکار تا حس با هم بودنو با هم تجربه کنیم ، خیلی منتظرتم عزیزکم... ان شالله که زود  زود میای پیشمون   الهی امین یا رب العالمین ...
20 تير 1391

ادامه ماجرا دعوا

اگه دوست داری برو ادامه مطالب دیروز پرو پرو رفیم با دوستام امام زاده صالح جاتون خالی خیلی خوشگذشت و بعدشم رفتیم کاخ سعد آباد هواش عالی بود ولی همش به فکر شو شو بودم ولی در کل خیلی خوب بودبرای همه دعا کردم ... شو شو داره صدام میکنه باید برم  فعلا بای
15 تير 1391