پیوند من و باباییپیوند من و بابایی، تا این لحظه: 16 سال و 3 روز سن داره
وروجک نیامده من وروجک نیامده من ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

من و وروجکم

خودتون

سلام در این روزای عزیز که یه حال و هوایی داره که بین خودتو خدای خودت...  و فقط هی با خدای ناز ومهربانت که بخشنده ترینه و دوای درد تمام مریضاست ، میتونی هر چی رو  خیلی راحت ازش بخوای ... ببخشید که نمیتونم زود زود بیام و از روزگارم بگم اخه زیاد با قبل فرق نکرده نا شکری نمیکنم از ظاهری نمیگم از درونم میگم ، زیاد نمیام به خاطر اینه که همه حرفای دلم تکراری شده ... فقط میتونم شاکر خدا باشم که هستم و هست ... خیلی خیال باطل دارم تو ذهنم که اگه فقط یکیش هم قرار باشه به واقعیت بپیونده من دیگه رو زمین قرار نمیگیرم و میرم تو اسمون ها ... خیلی دوستون دارم  ...
2 مرداد 1393

گلکسی

سلام به دوستای گلم خوبید انشالله که ، خدارو شکر منم خوبم و خیلی دلم برای اینجا و با شما بودن تنگیده بود از پریشب که وایمکس دار شدیم چندین بارسعی کردم بیام و پیغام بذار ولی کامپیوترمون هم انگاری به مشکل خورده از بس باهاش کار نکردیم خاک رفته توش ... از اینا بگذریم به غصه دلم که برسیم که همچنان غصه داره و گاه و بیگاه از تهش صدای اهی کوتاه میاد بالا طوری که مثل  درد زایمان پنج دقیقه یه بار میاد و میره ، خیلی دوست میداشتم که بعد این همه روزایی که نبودم میومدم و خبر خوب بهتون میدادم ولی نشد که به این بار که برای ای یو ای در تلاش بودم اصلا تخمک خوب نداشتم و برنامه کنسل شد و فردا وقت دکتر دارم تا برم برای این دوره  درمان که ان شال...
24 تير 1393

برای چندمين بار

سلام دوستان گلم نمیتوانم چرا هر چی سعی میکنم پیام بزارمش نمی شه و الان به سختی با گوشی اومدم فقط این و بگم که وایمکس دار شدیم و خیلی زود میام  همین تا بعد فعلا بای
24 تير 1393

شروع

سلام ، خوبید ، خوشید ! ای منم بدک نیستم ،  بعد از اسباب کشی به خونه جدید  سال نو اومد و من خونه تکونی نداشتم که باعث خوشنودی من شد و سال جدیدمون با خوشی و با تفکر مثبت شروع کردیم که هفته اول به عید و بازدید گذشت و هفته بعدشم به سفر به دیار مادری من که اونجا هم خیلی خوش گذشت با این که خود درمانی کرده بودم و همش توهم داشتم ولی در کل خوب بود و تا امروز همش مهمون داری کردم و هنوز مهمونی دوستای دانشگاهیم مونده که فکر کنم هفته بعد بیان ....  و اینکه خیلی به این سری درمان که میخوام برم امید دارم از خدا میخوام نا امیدم نکنه و نور امید و تو خونمون روشن کنه واقعا از سوت و کور بودن خونه متنفرم  وقتی تنها تو خونه ام  دیگه ...
10 ارديبهشت 1393

اولین پست جدید در منزل نو

سلام دوستای گلم  ببخشید چند وقتی نبودم هم سرم با منزل نو گرم بود و هم اینکه اینجا اینترنتومون وصل نیست و الان با دایال آپ  وصل شدم و سرعتم بسیار پایینه در اولین فرصت میام و این چند وقت رو مینویسم و اینکه دوستون دارم  و هم چنان در جستجو کودکم هستم و هر ماه  انتظارشو میکشم  و یه چیز دیگه این که برای این ماه میخوام برم ای یو ای و برام دعا کنید ...   قربان شما مامان وروجک
5 ارديبهشت 1393

تحویل خانه

سلام به همه ی دوستای گلم که همیشه بهم سر میزنید و نظرای قشنگ میزارید... ؛این چند روز در گیر کارا  خونه بودیم  که  بعد از کلی مشقت از مستاجر تحویل گرفتیم و الانم دست نقاش هست تا یکم صفا بده بهش الان خیلی خوشحالم (ولی روز اول دل گیر بودم که خونه نو با نی نی میخواستم (زیاده خواهی ) طوری که شب کلی پنهانی اشک ریختم ) والان از خدای خودم شاکرم که سقفی داریم برای بالی سرمون و مستاجر نیستیم  خدارو شکر  .... بیشتر وسایل خونه رو جمع کردم تا هر وقت کارای خونه تموم شد زودی بریم خونه خودمون  ان شالله ...   ...
10 بهمن 1392

دوباره اومدم

با یاد خدا سلام به دوستای گلم انگار اینجا شده گوشه دلم و یا طبق عادت  نمیتونم ترکش کنم ، و  به گفته دوست عزیزم که همراهمه (مامان محمد صالح عزیز) باید درونم و خونه تکونی بدم  البته بیرون هم دارم میتکونم و داریم جا به جا میشیم از این خونه میریم  خدا روشکر خونه خودمون که با کلی تلاش خریدیمش شاید همین جابه جایی باعث شه همه جوره خودمو بتکونم شاید این حس های بدی که دارم هم از بین بره تو خونه جدید همه چی برامون نو نوار شه ان شالله که همین جور بشه :)   خدایا از ته دلم ازت ممنونم که مراقبمی نمیذاری نبودت و حس کنم و بعد از خودت همسر عزیزو مهربونم رو کنارم گذاشتی که تکیه گاه هم باشه   خـــــــــــــــــدایا ه...
2 بهمن 1392